درمانگر هیچ نوع بازی و شرایطی را برای
کودک القا نمیکند و کودک را آزاد میگذارد تا به بازی بپردازد و درمانگر
آن هوشیارانه بازی او را مورد بررسی قرار میدهد و از آن برای درمان کودک
استفاده میکند.
play therapy (( بازی جوهر زندگی و پنجره ای به دنیای کودک است . )) (( ما در این بازی همه بازیگریم آینه دار غم یک دیگریم ))
انسان نیاز به حرکت و جنبش دارد و بازی بخش مهمی ازاین نیاز است . هرفرد برای رشد ذهنی و اجتماعی خود نیازمند اندیشه و تفکر است و باری خمیر مایه ی این تفکرو اندیشه است .
آمادگی جسمی و روحی برای مقابله با مشکلات بخشی از فلسفه ی بازی کودکان است. بنابراین ؛ بازی هرچه گسترده تر؛ پیچیده ترو اجتماعی ترباشد کودک از مصونیت روانی بیشتری برخوردارمی شود . کشف دنیای اطراف بخش دیگری ازفلسفه ی بازی است که کودک حس کنجکاوی خود را از این طریق ارضا می کند . بازی تن وروان کودک را واکسینه می کند و مسؤولیت اجتماعی و اقتصادی را که در آینده باید بدوش کشد به او می آموزد .
کودک با بازی کردن موقعیتی بدست می آورد تا اعتقادات ؛ احساسات و مشکلات خود را پیدا کند و مهارت های زندگی را بیاموزد . رابرت وایت می گوید : ساعات زیادی را که کودکان صرف بازی می کنند نمی توان به هیچ وجه تلف شده تلقی نمود ؛ بازی ممکن است شادی بخش باشد ولی در دوران کودکی یک کار جدی است .))