اکثر موارد زیر در مورد این افراد صدق می کنند:
ــ به ظاهرشان بیش از هر چیز دیگری اهمیت می دهند (از یک هفته قبل از میهمانی یا عروسی تقریباً تنها و مهمترین مشغله ذهنی آنها پیدا کردن لباس مناسب است)؛
ــ رفتار و حرکات اغوا کننده دارند؛
ــ لباس، پوشش و آرایشی اغراق آمیز و یا انگشت نما دارند (اگر محدودیتی برای آن نداشته باشند)؛
ــ در جلسات یا میهمانی احساس نارضایتی و ناراحتی می کنند مگر اینکه مرکز توجه باشند (حداقل برای کسانیکه در ذهن خود دارند. « چه میهمانی بیخودی بود! با اون غذا و سرویس شون » و... یا برعکس)؛
ــ اهل بگو و بخند بوده و ظاهراً بسیار خونگرم به نظر می رسند و دائماً بدنبال تأیید و تحسین دیگران هستند و نسبتاً حسود هستند؛
ــ به راحتی تحت تأثیر دیگران یا شرایط قرار گرفته و به راحتی فریب می خورند؛
ــ رفتاری هیجانی (و غالباً غیرواقعی)، نمایشی و احساسی داشته و در ابراز احساسات مبالغه می کنند (آ ه ه ه ! چه اجرای خارق العاده ای! بی نظیر! محشر!...؛ در حالیکه از آشنایی و دوستی آنها بیش از 4 هفته نگذشته است: « اون بهترین دوستمه »!...)
ــ لفاظ و کلی گو هستند؛
ــ نسبت به انتقاد و عدم تأیید بسیار حساس بوده و بسیار ناراحت می شوند؛
ــ به سرعت احساسات و خلق شان تغییر می کند (معمولاً بیش از یکی دو ساعت بطول نمی انجامد)؛
ــ ناکامی های خود را به گردن دیگران می اندازند؛
ــ به سرعت حوصله شان سر می رود و دائماً بدنبال هیجان و چیزهای تازه هستند و بدون اینکه کار یا فعالیت قبلی را به جایی برسانند تغییر فعالیت یا شغل می دهند؛
ــ با دوستان هم جنس خود چندان راحت نیستند (مگر اینکه حداقل از نظر ظاهری برابر یا برتر از آنها باشند)؛
ــ تصمیم های عجولانه و آنی می گیرند و معمولاً اول عمل می کنند بعد فکر
(بیشتر از روی احساسات می اندیشند یا از روی عقل و منطق)(احساس می کنم منو
دوست داره و یا آدم خوبی هست)؛
ــ معمولاً چندان متعهد و وفادار نیستند؛
ــ در صورت دفع توسط طرف مقابل ممکن است شدیداً مجذوب او شده و حتی دست به خودکشی بزنند؛
ــ ممکن است تهدید و یا اقدام به خودکشی کنند (در روابط زناشویی و رمانتیک)؛
ــ در کارهایی که نیازمند خلاقیت و قدرت تخیل یا رابط عمومی قوی است،
معمولاً موفق بوده ولی در مشاغل محاسباتی و منطقی معمولاً ناموفق هستند.
این افراد در زندگی اشتراکی در برقراری رابطه ی صمیمانه دچار مشکل هستند و
اغلب یک نقش خاصی را ایفا می کنند (به عنوان قربانی یا ناجی). آنها از یک
طرف از طریق بازیها و نمایش احساس عاطفی و اغوا کننده بدنبال کنترل همسر
خود هستند و از طرف دیگر خود را کاملاً وابسته و مطیع او نشان می دهند.
برعکس، مردان با چنین شخصیتی معمولاً رفتاری اجتناب کننده، مهاجم و
ضداجتماعی دارند.
نکته: بسیاری از افراد با شخصیت هیستریانیک ممکن
است دچار اختلالات روان تنی (Somatoform یا hysteria) نیز شوند (حملات به
ظاهر غش، سکته، فلج و...).
الگوی فکری شخصیت هیستریک
ــ برای اینکه خوشحال باشم بایستی دیگران به من توجه کنند؛
ــ من بایستی توجه باشم تا احساس وجود و بودن بکنم؛
ــ من چیزی نیستم مگر اینکه مردم را تحت تأثیر قرار دهم و یا موجب سرگرمی و خشنودی آنها شوم؛
ــ اگر دیگران را مجذوب و درگیر خودم نکنم آنها من را دوست نخواهند داشت؛
ــ برای بدست آوردن آنچه که می خواهم بایستی دیگران را خیره و مجذوب خود کنم،
ــ اگر دیگران به من توجه نکنند، آنها بی ارزش و کریه هستند؛
ــ من نیازی ندارم که فکر کنم، می توانم از طریق احساس و دلم بفهمم؛
ــ اگر مردم را سرگرم کنم آنها متوجه نقص و ضعف من نمی شوند؛
ــ اگر از چیزی خوشم آمد و احساس خوبی کردم نیازی به فکر کردن در مورد آن ندارم و آن را بایستی انجام دهم؛
ــ دیگران فقط زمانی به من توجه خواهند کرد که رفتارم شدید (اغراق آمیز) باشد،
ــ آنچه که دل گواهی می دهد مهمتر از آن است که عقل و منطق می گوید.
توجه: رفتار اغراق آمیز افراد هیستریانیک در اکثر موارد نه به منظور برقراری ارتباط جنسی بلکه برای جلب توجه است.
ابعاد پنج گانه شخصیتی هیستریانیک
الف)بی ثباتی احساسی بالا (High Neuroticism):
ب)برون گرایی پایین (Low Extraversion):
پ)پذیرندگی بالا (High Openness):
ت)سازگاری و توافق پذیری بالا (High Agreeableness):
ث)تعهدپذیری و وظیفه شناسی پایین (Low conscientiousness):
شیوع و علل شخصیت هیستریانیک
هنوز بدرستی علت این نوع اختلال مشخص نشده است اما از آنجائیکه هسته ی اصلی چنین شخصیتی حرمت نفس پایین و الگوی پیوند عاطفی ناامن و ناپایدار است لذا حوادث دوران کودکی (خصوصاً سه سال اول تولد) می توانند زمینه ساز این نوع اختلال شخصیتی باشند (والدین بی تفاوت و یا برعکس مستبد که فقط در شرایط هیجانی بسیار شدید توجه و محبت خود را نسبت به کودکشان نشان می هند، می تواند زمینه ساز چنین شخصیتی شود).
تشخیص و درمان اختلال هیستریانیک
درمان شخصیت هیستریانیک معمولاً از طریق ران درمانی (خصوصاً شناخت رفتار درمانی انفرادی گاهی سایکوآنالیتیک) برای مدت طولانی (1تا 3 سال و گاهی بیشتر) می تواند بسیار کمک کننده باشد. درمان دارویی فقط در صورت وجود دلایل دیگر (نظیر افسردگی یا اضطراب شدید) مورد استفاده قرار می گیرند.
نویسندگان:
دکتر سید اصغر ساداتیان
دکتر ماهیار آذر